معنی برکندن، ریشه کن کردن، از ریشه کندن، ازبن در اوردن, معنی برکندن، ریشه کن کردن، از ریشه کندن، ازبن در اوردن, معنی fcljbj، cdai lj lcbj، اx cdai ljbj، اxfj bc اmcbj, معنی اصطلاح برکندن، ریشه کن کردن، از ریشه کندن، ازبن در اوردن, معادل برکندن، ریشه کن کردن، از ریشه کندن، ازبن در اوردن, برکندن، ریشه کن کردن، از ریشه کندن، ازبن در اوردن چی میشه؟, برکندن، ریشه کن کردن، از ریشه کندن، ازبن در اوردن یعنی چی؟, برکندن، ریشه کن کردن، از ریشه کندن، ازبن در اوردن synonym, برکندن، ریشه کن کردن، از ریشه کندن، ازبن در اوردن definition,